به گزارش مجله خبری نگار/ایرانورزشی: به رغم اینکه بازی نخست در یک تورنمنت بزرگ و دشوار چندان معیار درستی برای قضاوت نیست و نمیتوان کیفیت یک تیم را در بازی نخست به ویژه در برابر یک حریف درجه ۳ ارزیابی کرد، اما بحث درباره تیم ایران درست از همین بازی آغاز میشود. تیمی که مقابل حریفی درجه ۳ در فاز تدافعی دچار اشتباهات بدیهی و پیش پا افتاده شده و دروازهاش باز میشود، در بازیهای بزرگ و برابر تیمهای آماده جام چه خواهد کرد؟ این پرسش کلیدی شاید در این مقطع بدبینانه و تلخاندیشانه باشد، اما نمیتوان درباره تیم ملی صحبت کرد و از این نقطه تاریک حرفی نزد.
همان اندازه که تیم ملی در فاز تهاجمی جذاب، تیغدار و امیدوار کننده است و میتواند هر حریفی را زمینگیر کند، در خط دفاعی تردیدها میتواند نگران کننده و ترسناک باشد. به ویژه اینکه این نگرانی مدتهاست در بازیهای مختلف تکرار شده و حالا در بزنگاه باز هم ما را آزار میدهد. ساختار دفاعی ما از منظر فردی بسیار غنی و باکیفیت است و این نیروی انسانی درجه یک باید یک خط دفاعی آهنین و مقتدر بسازد، اما این اجزا در کنار هم هرگز یک کلیت منظم و یک دژ رسوخناپذیر نمیسازند و یک کلونی متزلزل و پراشتباه میشوند که با هر حمله حریف میلغزند و به سادگی تسلیم میشوند.
چرایی این علامت سؤال پررنگ در تیم ملی شاید در سبک و فلسفه بازی تیم ملی در عصر جدید باشد. در دوران پسا کیروش، همانطور که قلعهنویی بارها و بارها تأکید کرده، ایران با فلسفه دیگری فوتبال بازی میکند و همین شاید یکی از رموز این نقص باشد؛ آنچه که میتواند تیم ما را با وجود تمامی ویژگیهای مثبت و کیفیت بالا خلع سلاح کند.
تیم ملی در خط حمله به غایت چشمنواز و دلگرم کننده است و این دلگرمی باید به کل تیم به ویژه خط دفاعی تسری پیدا کند. برای چنگ زدن به جام این نه یک اولویت بلکه یک ضرورت و الزام است.